عید که آمد
فکری برای آسمان تو خواهم کرد
یادم باشد
روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم
و گلدانی کنار ماهت بگذارم
زندگی، همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت
بد نیست
گاهی هم دستی به موهایت بکشی
بایستی کنار پنجره
و با درخت و باغچه صحبت کنی
پنهان نمی کنم که پیش از این سطرها
"دوستت دارم " را می خواسته ام بنویسم
حالا کمی صبر کن
بهار که آمد
فکری برای آسمان تو و سطرهای پنهانی خودم خواهم کرد !
شاید...
شاید هنوز هم بتوان به چشم های دیگری خیره ماند و
سبز شد...
حافظ موسوی
فاطمه روشن
« برای چه زیسته ام»
فاطمه روشن
در عالم هیچ لذتی واقعی تر و حساس تر
از این وجود ندارد که
انسان شاهد باز شدن روحی بزرگوار و شریف
در برابر خود باشد!
رنج های ورتر جوان، اثر شکوهمند گوته
رفته به سفر یارم، یارم به سفر رفته
ایدر چه کنم تنها؟ تنها چه کنم ایدر؟دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر
آذر به دلم بر زد، بر زد به دلم آذر
چشمش ببرد دل ها، دل ها ببرد چشمش
باور نکند خلق آن، خلق آن نکند باور
مسته صنما چندین، چندین صنما مسته
می زر به طرب با من، با من به طرب می زر
دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر
آذر به دلم بر زد، بر زد به دلم آذر
بستد دل و دین از من، از من دل و دین بستد
کافر نکند چندین، چندین نکند کافر"نظامی"
با صدای استاد محمدرضا شجریان
فاطمه روشن
به این ماه از پنجره مادران و پدران ، کودکان سرطانی نگاه کنید
در این ماه هزاران مادر هنگام سحر دست به آسمان بر می دارند
و هزاران کودک شبانگاه آرزو های خود را با ماه شریک می شوند
این ماه را با عشق نقاشی کنیم
و طرح نوع دوستی و زندگی بکشیم.
این روزها بهترین فرصت برای حمایت از کودکان مبتلا به سرطان است.
- - - ربّنا - - -
حیران و سرگردان در وادی شک و یقین
اما پاک و یکدست در کردار
آهنگ عمر را به پایان برد.
«بی گمان در شک صادقان
بیش از یقین عامه ی مردمان
از نور ایمان، نشان توان دید. »
او با شک و ریب پیکار کرد،
اما نخواست کورانه در امری داوری کند
و از این پیکار، توانی تازه یافت.
با اشباح وهم انگیز و اندیشه های پر ابهام
روبرو شد
و آنها را به خاک نشاند،
و سر انجام در خود ایمانی قوی تر یافت،
و آن قادر متعال، که آفریدگار روز و شب است،
در تمامی شب با او بود.
از آنکه او را تنها در نور نباید جست، بلکه در تاریکی نیز از او نشان توان گرفت...
"آلفرد لرد تنیسن"
فاطمه روشن