عید که آمد
فکری برای آسمان تو خواهم کرد
یادم باشد
روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم
و گلدانی کنار ماهت بگذارم
زندگی، همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت
بد نیست
گاهی هم دستی به موهایت بکشی
بایستی کنار پنجره
و با درخت و باغچه صحبت کنی
پنهان نمی کنم که پیش از این سطرها
"دوستت دارم " را می خواسته ام بنویسم
حالا کمی صبر کن
بهار که آمد
فکری برای آسمان تو و سطرهای پنهانی خودم خواهم کرد !
شاید...
شاید هنوز هم بتوان به چشم های دیگری خیره ماند و
سبز شد...
حافظ موسوی
فاطمه روشن